مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 3
تفسيربخشي از سوره فلق قل بگو، هركسي كه بگويد شامل اوست. اعوذ پناه مي برم . پناهي جز او نيست. او پناه بي پناهان است. او پناه پناهان است. او پناه علي و زهرا و محمد است. او پناه حسين و حسن و رضا و موسي است و تو پناهي جز او نداري و نخواهي يافت. هر پناهي به اعتبار او پناه است والا هيچ نيست. برب: رب مربي، تربيت كننده تو و هستي و هر ذره الفلق: فلق در چشم تو هاله اي است از نور قرمز كه به ماتی مي رود؛ آنگاه كه خورشيددر غروب است، از چشم تو،والا فلق، فلقي است در هستي، در سياه چاله ها و در هر نقطه اي كه نور بشكند از ذره تا هستي. هر جا، نوري مي شكند فلقي است و چه نورها كه در كهكشانها نمي شكند. من شر: از شر! شر چيست؟ هر عامل ضد تحول و تكامل در بستر غير الهي شر است. برب الناس: ناس مردمند كه مشخص است. قل اعوذ برب الناس. ملك الناس. ملك يعني مسلط و حاكم بر مردم و بر ذره؛ ذره وجود وذهن، ذهن مردم . اله الناس: خداي مردم. آفريدگار و حكيم و مهيمن براي مردم . من شر الوسواس الخناس: شر را بگفتیم. وسواس! وسوسه نیست! اينكه بغل گوش کسی بخوانی، الهام و از جنس الهام است. (وسوسه درنهایت پنهان کاری است) آنچنان كه تو نفهمي چه كسي تو را مي فهماند! فكر مي كني خودت مي فهمي. خودت هم كه عاقلي! مومن! خير خواهي! پس آنچه مي يابي درست است! اين است وسوسه و اينست ظرافت خناس، كه متفاوت با آدم و اخوان شيطان عمل مي كند. جني است و شيطاني است كه بي واسطه عمل مي كند. از وراي حجاب یا
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 5,000 تومان