مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 27
يادگيري مبتني بر مغز اشاره: علوم بنيادي اعصاب (عصب شناسي و رفتارشناسي مغز و سلسله اعصاب)، از جمله دانش هاي پيچيده اي است که به تدريج و آرام- آرام وارد عرصه هاي زندگي ميشود. امروزه کاربردهاي عصب شناسي در علوم تربيتي و آموزش و پرورش، گسترده تر از ساير زمينهها نمود يافته است. آن چه در پي ميآيد مقاله اي است که از مجله معروف و حرفه اي «رهبري آموزشي» ترجمه شده است که به رغم سنگين بودن برخي از بخش هاي آن، قابل تعمق و خواندني است. نکته هاي خارج شده در اين مقاله، ميتواند فرضيات بسياري از پژوهش هاي تربيتي و رفتاري را شکل دهد. در «علوم اعصاب» مطالب زيادي دارد که ميتواند به درک ما از تدريس و يادگيري بيفزايد. اما براي آوردن پژوهش به بيرون از آزمايشگاه و به داخل کلاس درس، بايد محتاط باشيم. ما مطالب فراواني در مورد ارتباطات بين مغز و راهکارهاي کلاس درس شنيده ايم. اما در اين مورد، واقعاً چه ميدانيم؟ مربياني که حلقه اتصال «علوم مغز» را با تدريس و يادگيري مورد مطالعه و بررسي قرار ميدهند، بايد در مورد نحوه تفسير و استفاده از پژوهش، محتاط باشند و سنجيده عمل کنند. کساني از ما، که در حرفه تعليم و تربيت، پژوهش هاي علوم بنيادي اعصاب را مطالعه ميکنند، ميکوشند آنها را با داده هاي روان شناسي کاربردي يا «علوم شناختي» سازگار سازند. هنگامي که به «مطالعات چندگانه» با مثال هاي خوب و شواهد روشن برمي خوريم، آنها را به ديگر مربيان خاطر نشان ميکنيم و هيچ وقت نمي گوييم:«پژوهش هاي مغزي ثابت ميکند که....» زيرا در واقع پژوهش مغزي چيزي در مورد حرفه تعليم و تربيت ثابت نمي کند؛ بلکه ممکن است فقط مسير بخصوصي را نشان دهد. نارضايي از يادگيري مبتني بر مغز ديدگاه هاي من در مورد نارضايي هاي اصلي از يادگيري مبتني بر مغز به اين قرار است: برخي افراد، اغلب
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 11,600 تومان