فرمت فایل: پاورپوینت- PowerPoint
مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد اسلاید : 21
انسانشناسی از دیدگاه قرآن کریم حمد و سپاس ویژهی خالق دانا، او که همة هستیها و نعمتها از سوی اوست، همة حرکتها و زندگیها از اراده او سرچشمه میگیرد. رحمت واسعة خداوند است که بر همة موجودات سایه افکنده است و از خوان پهناور نعمتهای اوست که آشنا و بیگانه، مؤمن و کافر و نیکرفتار و اشتباهکار ارتزاق میکنند و همگان از خوان پر نعمت و گسترده بهرهور هستند. درباره حقیقت و ماهیت انسان اختلاف نظرهایی وجود دارد و به طور کلی دو نظریه در مقابل هم قرار دارند. مادیون عقیده دارند انسان جزء این بدن چیز دیگری نیست و با مردن به کلی نیست و نابود میشود، در مقابل بر اساس نظریه پیروان دین اسلام، انسان حقیقتی مرکب از جسم و روان است که روان او جاودانه است و با مردن فانی نمیشود، در قرآن کریم نیز بحث از انسانشناسی به طور مفصل بیان شده است. ما در این تحقیق به بررسی مسائلی در مورد حقیقت انسان، صفات و ویژگیهای انسان، حالات انسان، و امکاناتی که در اختیار انسان قرار داده شده تا به هدف برسد توضیحاتی ارائه میدهیم شاید گوشهای از برنامههای قرآن را در مورد انسانشناسی بیان کرده باشیم. مقدمه ـ خلافت انسان روی زمین ـ مقام با عظمت انسان در جهان هستی ـ شگفتی انسان از دیدگاه امام علی علیهالسلام حقیقت انسان «و هو الذی جعلکم خلائف الارض» آیه 165 سوره انعام قرآن مکرراً انسان را به عنوان خلیفه و نماینده خدا روی زمین معرفی میکند. این تعبیر ضمن روشن ساختن مقام بشر، این حقیقت را بیان میکند که اموال، ثروتها، استعدادها و تمامی مواهبی که خدا به انسان داده در حقیقت مالک اصلیش او است و انسان تنها نماینده و مجاز و مأذون از طرف او میباشد، بدیهی است که هر نمایندهای در تصرفات خود استقلال ندارد بلکه باید تصرفاتش در حدود اجازه و اذن صاحب اصلی باشد. در آیه 10 سوره اعراف خداوند میفرماید: «ما مالکیت و حکومت و تسلط شما را بر زمین مقرر داشتیم و انواع وسائل زندگی را برای شما در آن قرار دادیم اما با این حال کمتر شکر این همه نعمت و موهبت را به جای میآورید.» این آیه مانند بعضی دیگر از آیات قرآن پس از ذکر نعمتهای پروردگار مردم را به شکرگزاری دعوت میکند و ناسپاسی آنها را نکوهش میکند. امیرالمؤمنین علی (ع) در آن سخن پر مایهاش میفرماید: اعجَبُوا لِهذا الانسانِ یَنظُرُ بِشَحمٍ و یَتکَلَّمُ بِلَحمٍ و یَسمَعُ بِعَظمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِن خَرمٍ؛ «شگفتا از این انسان که با یک قطعه پیه میبیند، با قطعه گوشتی سخن میگوید، با استخوانی میشنود، و از شکافی نفس میکشد.» (نهجالبلاغه، کلمات قصار، حکمت 8) ـ انسان در قرآن ـ اصولی که برای انسان اهمیت دارد. در مورد انسان تعبیرات مختلفی در قرآن آمده است. در آیات زیادی از او به بشر تعبیر شده، در آیات فراوانی به انسان و در آیاتی نیز به عنوان بنیآدم. و عجیب این که در بسیاری از آیاتی که از او به انسان تعبیر شده، صفات نکوهیدی و مذمومی برای او ذکر گردیده است مثلاً: 1- در آیاتی انسان به عنوان موجود فراموش کار و حق ناشناس معرفی شده است. مَرَّ کَأَن لَم یَدعُنا (یونس، آیه12) 2- در جایی دیگر به عنوان موجود ضعیف. خُلق الانسانُ ضَعیفا (نساء، آیه28) 3- در جایی به عنوان انسان بخیل. و کان الانسانُ قَتورا (اسراء، آیه100) 4- در جایی به عنوان انسانی عجول. و کان الانسانُ عجولا (اسراء، آیه11) به این ترتیب میبینیم انسان در قرآن به عنوان موجودی که دارای جنبههای منفی فراوان و نقطههای ضعف متعددی است معرفی شده است. آیا این همان انسان است که خدا او را در احسن تقویم و بهترین ساختمان آفریده است؟ «لقد خَلَقنا الانسانَ فی اَحسَنِ تقویم» (تین، آیه4) و نیز همان انسانی است که خدا معلم او بوده و آن چه را نمیدانسته به وی آموخته است؟ «عَلَّمَ الانسانَ ما لَم یَعلَم» (علق، آیه5) و بالاخره آیا این همان انسانی است که خدا او را در مسیر پروردگار به سعی و تلاش واداشته است؟ «یا اَیُّهَا الانسانُ اِنَّکَ کادحٌ اِلی رَبِّکَ کَدحا» (انشقاق، آیه6) ظاهر این است که این بحثها همه مربوط به انسانهایی که تحت تربیت رهبران الهی قرار نگرفته بلکه به صورت گیاهی خودرو، پرورش یافتهاند، نه معلمی، نه راهنمایی، نه بیدارکنندهای داشتهاند. شهوتشان آزاد، در میان هوسها غوطهور هستند. بدیهی است چنین انسانهایی نه تنها از امکانات فراوان و سرمایههای عظیم وجود خویش بهره نمیگیرند بلکه با بکار انداختن آنها در مسیرهای انحرافی و غلط به صورت موجوداتی خطرناک و سرانجام ناتوان و بینوا درمیآیند. طبق آیه 3 سوره فرقان «وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا» اصولی که برای انسان اهمیت دارد همین 5 امر است (مسأله سود و زیان، مرگ، زندگی و رستاخیز.) ـ عوامل نگرانی ـ برنامه چهار مادهای خوشبختی - آینده تاریک: گاهی اضطراب و نگرانی به خاطر آینده تاریک و مبهمی است که در برابر فکر انسان خودنمایی میکند، احتمال زوال نعمتها، گرفتاری در چنگال دشمن، ضعف و بیماری، ناتوانی، همه اینها انسان را رنج میدهد اما ایمان به خدا میتواند این گونه نگرانیها را از میان ببرد و به او آرامش دهد. 2- گذشته تاریک: گاه گذشته تاریک زندگی فکر انسان را به خود مشغول میدارد و همواره او را نگران میسازد، نگرانی از گناهانی که انجام داده، از لغزشها، کوتاهیها، اما با توجه به این که خداوند غفار و توبهپذیر و رحیم و غفور است به او آرامش میدهد. 3- ضعف در برابر عوامل طبیعی. 4- احساس پوچی: گاهی نگرانی و اضطراب احساس پوچی و بیهدفی در زندگی است ولی کسی که به خدا ایمان دارد مسیر تکاملی زندگی را به عنوان یک هدف بزرگ پذیرفته است 5- قدرنشناسی: گاهی انسان برای رسیدن به یک هدف، زحمت زیادی را متحمل میشود اما کسی را نمیبیند که برای زحمت او ارج نهد و قدردانی و تشکر نماید. این ناسپاسی شدیداً او را رنج میدهد. او وقتی احساس کند کسی تمام تلاش و کوششهای او را میبیند و به آن ارج میدهد و پاداش میدهد دیگر چه جای نگرانی دارد. 6- دنیاپرستی: دنیاپرستی و دلباختگی در برابر زرق و برق زندگی مادی یکی از بزرگترین عوامل اضطراب و نگرانی انسانها بوده و هست اما ایمان به خدا و توجه به آزادگی مؤمن که همیشه با زهد و پارسایی سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگی مادی همراه است به همه این اضطرابها پایان میدهد. هنگامی که روح انسان علیوار آن گونه وسعت مییابد که بگوید: «دنیای شما در نظر من بیارزشتر از برگ درختی است که در دهان ملخی باشد که آن را میجود» (نهجالبلاغه، خطبه 224) نرسیدن به یک چیز مادی یا از دست دادن آن چگونه امکان دارد آرامش روحی را بر هم زند. 7- وحشت از مرگ: یکی دیگر از عوامل نگرانی، ترس و وحشت از مرگ است که همیشه روح انسانها را آزار میدهد اما اگر ما از نظر جهانبینی مرگ را به معنی فنا و نیستی و پایان همه چیز بدانیم این اضطراب و نگرانی کاملاً به جا است، اما هر گاه در سایه ایمان به خدا مرگ را دریچهای به یک زندگی وسیعتر و والاتر بدانیم. قرآن برای نجات از خسران عظیم برنامهای جامع تنظیم کرده است که در آن بر چهار اصل تکیه شده است. (با استناد به سوره والعصر) اصل اول: ایمان که زیربنای همه فعالیتهای انسان را تشکیل میدهد چرا که تلاشهای عملی انسان از مبانی فکری و اعتقادی او سرچشمه میگیرد نه همچون حیوانات که حرکاتشان به خاطر انگیزههای غریزی است. اصل دوم: اعمال صالح که میوة درخت بارور و پرثمرة ایمان است. اصل سوم: تواصی به حق یعنی دعوت همگانی و عمومی به سوی حق اشاره شده است تا همگان حق را از باطل به خوبی بشناسند و هرگز آن را فراموش نکنند و در مسیر زندگی از آن منحرف نگردند. اصل چهارم: به مسأله شکیبایی و صبر و استقامت و سفارش کردن یکدیگر به آن مطرح است. با توجه به آنچه در بالا در مورد این اصول چهارگانه که به حق، جامعترین برنامه حیات و سعادت انسانهاست گفته شد، روشن میشود چرا در روایات آمده که وقتی اصحاب و یاران پیامبر به یکدیگر میرسیدند پیش از آن که از هم جدا شوند سوره والعصر را میخواندند و محتوای بزرگ این سوره را یادآور میشدند و بعد دنبال کار خود میرفتند. (درالمنثور، ج6، ص392) ـ شب و روز ـ زمین ـ باران با توجه به آیه 47 سوره فرقان که خداوند میفرماید: او کسی است که شب را برای شما لباس قرار داد (وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا) چه تعبیر زیبا و جالبی، این پرده ظلمانی نه تنها انسانها که تمام موجودات روی زمین را در خود مستور میسازد و آنها را همچون لباسی محفوظ میدارد و همچون پوششی که انسان به هنگام خواب برای ایجاد تاریکی و استراحت از آن استفاده میکند، او را برمیگیرد و در قسمت بعد خدا میفرماید: (وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا) خدا روز را مایه حرکت و حیات قرار داد. این تعبیر ممکن است اشاره به گسترش روح، به هنگام بیداری در سراسر بدن باشد که بیشباهت به زنده شدن بعد از مرگ نیست و یا اشاره به گسترش انسانها در صحنه اجتماع و حرکت برای کارهای مختلف زندگی در روی زمین باشد و به راستی روشنایی روز از نظر روح و جسم انسان، حرکتآفرین است همان گونه که تاریکی خوابآور و آرامبخش است. در آیه 20 سوره غاشیه خداوند میفرماید: وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ آیا به زمین نگاه نمیکنید چگونه مسطح شده است؟ اگر به راستی کره زمین تماماً کوه و دره بود زندگی چقدر در آن مشکل و طاقتفرسا میشد، چه کسی پیش از تولد ما آن را مسطح و قابل استفاده ساخته است؟ اینها همه اموری است که قرآن ما را به اندیشه کردن در آن دعوت میکند. بر اساس آیه 25 سوره عبس (أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا) ما از آسمان آب فراوانی فروریختیم که منظور از صَبّ نزول باران است، آری آب مهمترین مایه حیات است، همواره به مقدار فراوان به لطف پروردگار نازل میشود و میدانیم تمام نهرها، چشمهها، قناتها و چاههای آب، ذخایر آبی خود را از باران میگیرند و مایة اصلی همه آنها باران است که اگـــر باران به کوهستــــان نبـــارد به سالی دجله گردد خشک رودی انسانشناسی از دیدگاه قرآن شامل بخشهای مختلف میگردد که ما قسمتهایی از آن را به اختصار توضیح دادیم. هر انسانی صفات و ویژگیهای خاص خود را دارد. در قرآن انسان به عنوان مخلوق محور تکالیف الهی یاد گردیده است که این انسان با خدا، طبیعت، انسانهای دیگر، خود رابطه برقرار میکند. هدف از خلقت او عبادت پروردگار یکتا است و برای رسیدن به اهداف و انسانی کامل گردیدن خداوند امکانات مادی که شامل (آسمان، زمین، باد، آب، باران و ...) و امکانات معنوی (انبیاء و پیامبران) را در اختیار او گذارده است تا به انسانی کامل و متعالی تبدیل گردد. در پایان تحقیق را با این سخن امام علی علیهالسلام به پایان میبریم: مگر انسان همان نطفه و خون نیمبند نیست که خدا او را در تاریکیهای رَحِم و غلافهای تو در تو پدید آورد؟ تا به صورت جنین درآمد، سپس کودکی شیرخوار شد، بزرگتر و بزرگتر شده تا به نوجوانی رسیده، سپس او را دلی فراگیر، زبانی گویا، چشمی بینا عطا فرمود تا عبرتها را درک کند و از بدی بپرهیزد، ناگهان در این آزمایش چند روزه مرگ او را میرباید. (نهجالبلاغه، خطبه 83) 1- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، ناشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ 34، 1386 2- مطهری، مرتضی، انسان بر آستان دین، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق، چاپ اول، 1380. 3- ناطقی، محمدتقی، راهتوشه دو جهان، قم، انتشارات نسیم انتظار، چاپ دوم، بهار 1386. 4- علی بن ابیطالب (ع)، ترجمه نهجالبلاغه، محمد دشتی، قم، انتشارات شرقین، 1378. گردآورنده : ايرج عالي بيرانوند سال:1390
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 9,200 تومان