مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 8
مقدمه اي بر روان شناسي رابطه خانواده با نوجوان نقش خانواده در رشد و تشکيل شخصيت نوجوان بر هيچ کس پوشيده نيست. خانواده اولين و تنها واسطه ارتباط کودک با اجتماع است. در خانواده کودک ارزش ها و ضد ارزش ها ، اصول و قواعد اخلاق را مي آموزد. کودکان از لحاظ عاطفي، شناختي و ... وابستگي خاصي به خانواده دارند و براي آنها خانواده مهمترين نقش را در زمينه ي تأمين نيازهاي رواني کودک دارد. اين نيازهاي عاطفي در نوجواني رنگ شديدتري به خود مي گيرد که نوجوان آن را در محيطي وسيع تر از خانواده جستجو مي کند و بر همين اساس است که ارتباط نوجوان با اطراف افزايش مي يابد. نوجوان کمتر تمايل دارد در خانه بماند و به روابط بيرون از خانواده اهميت بيشتري مي دهد. نوجوان را نه مي توان کودک دانست و نه همرديف با بزرگسالان قرار داد. خانواده ها در برخورد با اين دوران که گاه به بحران ياد مي شود بر چند دسته تقسيم مي شوند: 1- خانواده هاي طبيعي (تعادل) در اين خانواده ها هر يک از اعضا ضمن داشتن استقلال شخصي در کارهايشان در اغلب امور به مشورت با يکديگر مي پردازند. پدر و مادر روش مشترکي را در برخورد با نوجوان پيش مي گيرند و به نيازهاي نوجوان در اين دوران آگاهي کافي دارند ؛ مسائل مربوط به نوجوانشان را مي شناسند و در مورد مسائلي که مربوط به آنها مي شود به مشورت مي پردازند. رابطه ميان والدين و فرزندان نه از روي وحشت و نه اجبار است فرزندان به راحتي با والدينشان ارتباط برقرار مي کنند. در اين خانواده ها ضمن تبادل نظر در امور خانوادگي ، رهبري بر عهده پدر خانواده است. 2- خانواده هاي بي نظم در اين خانواده ها هيچ يک از اعضا مسئوليت اصلي خود را ايفا نمي کند. پدر فقط قسمتي از مسئوليتش را برعهده مي گيرد ؛ به او بيشتر به چشم برطرف کننده نيازهاي مادي نگاه مي شود و به نقش وي اهميت چنداني داده نمي
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 5,000 تومان